بحث و ابهام در رابطه با ماهیت وامپایرها بی شمار است. امروزه می دانیم در بدن انسان پس از مرگ گازهایی تولید می شود كه بدن را مثل بادكنك متورم می سازد و به این دلیل تا مدتی جسد ظاهرا سالم و تازه به نظر می رسد. در طی پروسه پوسیده شدن جسد، مایعاتی در سینه جمع می شوند كه گاهی از دهان یا بینی به بیرون تراوش می كنند و این تصور بوجود می آید كه در دهان مرده خون جمع شده است. پوست در طی همین جریان به عقب كشیده شده و به همین علت به نظر می رسد كه ناخن ها رشد نموده اند.
در سال 1756 برای اولین بار گزارش جرج تالار(Georg Tallar) وجود خون آشام ها را یك تعبیر اشتباه از نوعی بیماری كه بر اثر عادت بد غذایی بوجود می آید دانست و اظهار نمود كه در اثر این بیماری و تب های تند، خون آشام مانند كابوسی به سراغ بیماران می آید. او خون آشام را چیزی جز خرافه عنوان ننمود. در سال 1984 لیونل میلگرام( Lionel Milgrom) پزشك آمریكایی نیز سعی نمود كه به این پدیده وجهه علمی ببخشد. او در این سال مقاله ای درباره نقش هموگلبین و تاثیر كمبود وجود آن در خون نوشت و از بیماری به نام مربوس گونتر(Morbus Gunther) نام برد كه باعث حساسیت زیاد در برابر نور، پیوره (كه باعث میشود دندان ها درازتر به نظر برسند) و قرمز شدن دندان ها در برابر نور و كم خونی می شود. او حتی حساسیت خون آشام در برابر سیر را نیز به این ترتیب توضیح داد كه سیر دارای آنزیمی است كه علائم این بیماری را شدت می دهد. همچنین متخصص پوست اسپانیایی ژوان گومز آلونزو(Juan Gomez Alonso) در سال 1982 این پدیده را به بیماری هاری نسبت داد. از نظر او شخصی كه به هاری مبتلا می شود دچار توهم، كابوس، بی خوابی و رفتار غیر طبیعی است. اثر زخم گاز گرفتگی در او دردناك می شود و كم كم درد به كل بدن منتقل می شود و گرفتگی های شدید ماهیچه ای چهره او را هراسناك می نماید. چون بیمار نمی تواند آب دهان رو فرو دهد در دهانش كف جمع آوری می شود.